Feeds:
نوشته
دیدگاه

بدون شرح و موضوع آشنا برای وبلاگ نویسانی که مرتب وبلاگشان به محاق فیلتر می رود : آدرس جدید یاری یول : http://yariy0l.wordpress.com

دکتر علی طایفی :تلحیلی از کنشگری نسلی در تحولات سیاسی

درجایی اشاره کردم که نسل های اجتماعی در تحولات اجتماعی ایران چه نقشی می توانند داشته باشند و نسل چهارمی ها چگونه خواهند توانست فضای سیاسی کشور را متحول و امنیت قدرت سیاسی را به مخاطره بیندازند(1) . دراین نوشتار نخست ضمن تعریف نسل مورد نظر درتحلیل حاضر، به شناسایی وضعیت این نسل از حیثیت های جمعیتی تا اجتماعی و فرهنگی خواهم پرداخت

نسل مورد نظر کیست؟

آنچه که در این تحلیل مورد نظر است، عبارت از نسلی است که در فاصله سنی بین 20 تا 30 سالگی است. این نسل ویژگی خاصی که دارد افزایش تقاضاهای اجتماعی و اقتصادی است و در زمره مهمترین نیروها و اقشار اجتماعی بشمار می رود که وارد عرصه های اجتماعی و ورودی های متعدد جامعه اعم از دانشگاه، اشتغال، مناسبات اجتماعی و شبکه پردازی، ازدواج و همسرگزینی و.. می شوند. از این رو نسل مورد نظر در این بررسی نیروی فعالی است که پس از طی دوران جامعه پذیری، اینک در آستانه ورود به جامعه بدنبال تحقق بخشیدن به همه آموزه ها و آرزوهایی است که پیش از این فراگرفته و درعین حال فرو خورده است.
 
نسل های انقلاب
دراین تحلیل نسلی، نقطه شروع دسته بندی این نسل (بین 20 تا 30 سال) را دهه پنجاه خورشیدی بر می شماریم تا بتوانیم حضور نسل ها در فرایند وقوع انقلاب ایران درسال 57 تا کنون را مرور کنیم. با این مفروض می توان چندین نسل را از هم شناسایی کرد

لاف عشق

مدتی بود که از حال و هوای شعر و شاعری دور بودم وحتی حوصله  شنیدن و خواندن شعری را در خودم ننمی دیدم  راست است  می گویند  برای درک شعر باید حال خاصی داشته باشی  دیروزسری به نوشته های قدیمی ام زدم و این شعرهنوز برایم تازه بود: 

 

زمین عشق می زاید مدام

 و آسمان به اشاره سرانگشتان عشاق زمین

آیه های تسلیم می سراید مدام

لاف عشق میزنند عشاق زمین  در تاب پرسه هایشان که به تقدیر درآسمان خود بافته اند

 

می دانم در آسمان دلت همچنان به  معجزه  ایمان داری

می دانی …

 همه باور هایم از عشق با تو به تردید رسیدند؟!

آنگاه که لغزش دستانت در تمنای گرمای نفسهایت

تب تنم را می جست

انگار غریبه بود هوای دلم با «هوای» دلت

تنهایی دستانت بود که اوج باور هایم را تکمیل نکرد

 من همچنان سردم است و دور از خورشید

و دل سنگی من هردم از تشنگی باورهایش جان میسپارد

از خودم

تهیه و تنظیم از رضوان مقدم – نسخه قابل چاپ

 

تغییر برای برابری :چهارشنبه چهارم ماه مارس 2010، سالن اصلی سل ویشن آرمی* شاهد برگزاری پانل فعالان حقوق زن از ایران بود که برای شرکت در پنجاه و چهارمین کنفرانس کمیسیون مقام زن به دعوت آیدوس به نیویورک رفته بودند. عنوان این پانل «جنبش زنان ایران پانزده سال پس از پکن» بود که در آن شیرین عبادی، رضوان مقدم، ناهید جعفری، فرانک فرید ،و پروین اردلان شرکت داشتند . این پانل توسط خانم دانیلا کلمبو، رئیس آیدوس؛ انجمن ایتالیایی زنان در توسعه مدیریت می شد.

در ابتدا خانم شیرین عبادی گفتند که مایل هستند تا بعنوان یک وکیل که سابقه قضاوت هم دارند به قوانینی اشاره کنند که علیه زنان تبعیض آمیز و تحقیر آمیز هستند و ضمن تشریح همه قوانین تبعیض آمیز در مورد قانون شهادت در دادگاه که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است، گفتند: اگرجلوی چشم من که حقوق دان و وکیل هستم جرمی اتفاق بیفتد، شهادت من به تنهایی قابل قبول نیست و ارزش آن نصف شهادت مردی است که نظافت دفتر کار من را بر عهده دارد و من به او حقوق پرداخت می کنم. «. خانم عبادی با اشاره به برخی از تغییرات در قوانین تبعیض آمیز علیه زنان در دوره حاکمیت اصلاحات از جمله قانون حضانت که طبق آن حضانت کودک تا 7 سالگی به مادر تعلق می گیرد و بعد از آن دادگاه تصمیم می گیرد، گفتند که این تغییرات کافی نیستند و همه قوانین تبعیض آمیز علیه زنان باید عوض شوند. خانم عبادی همچنین اشاره داشتند که زنان موفقیت های زیادی دراثر مبارزات خود به دست آورده اند اما هنوز راه درازی در پیش است.

سخنران بعدی، رضوان مقدم بود که دانیلا کلمبو او را بعنوان یکی از فعالان جنبش زنان معرفی کرد که بیش از 25 سال است در این حوزه فعالیت می کند وعلاوه بر فعالیت های مختلف در حوزه توسعه، از اعضای کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین نابرابر و مادران صلح است. عنوان سخنرانی رضوا ن مقدم «وضعیت زنان ایران 15 سال پس از کنفرانس پکن» بود.

ادامهٔ نوشته »

آنچه در بسیاری از کشورها به عنوان قانون وجود دارد و حتی در کشور ما نیز در آیین نامه ها و قوانین مرتبط با سرویس دهندگان اینترنت به صورت تلویحی اشاره شده است عدم دستکاری در اطلاعات درخواستی کاربران توسط شرکتهای سرویس دهنده است. نمایش یک سایت یا صفحه ای از یک سایت به جای درخواست کاربر برای مشاهده سایتی دیگر نقض حقوق کاربر است. البته طبیعی است که شرکتهای سرویس دهنده میتوانند براساس قوانین دسترسی کاربران را به یک سایت را مسدود کنند اما این حق را ندارند که سایت دیگری را به جای سایت درخواستی کاربر نمایش دهند.اگر فرض کنیم که سیاستی که باعث طراحی صفحه جدید فیلترینگ شده است حمایت از سایتهای ایرانی است عملا نمایش صفحه ای با چند لینک محدود از سایتهای ایرانی عملا دخالت آشکار دولت در رقابت سالم سایتها در جذب کاربر است.

ادامهٔ نوشته »

مصاحبه صبا واصفی با تهمینه­ی میلانی کارگردان فیلم تسویه حساب -16 فروردین 1389

مدرسه فمینیستی: تسویه حساب، روایت چهار زن معارض قانون است که هرکدام بنا به دلایلی مردان، زندگی شان را به زوال می کشانند.

این زنان برای استیفای حقوق از دست رفته­ی خود می کوشند تا انتقام شان را از مردان هوس باز و ثروتمند بگیرند. در جامعه­ای که صاحبان قدرت، در صدد صدور مجوز قانونی برای تمتع بیش­تر مردان خانواده از زنان جامعه است؛ میلانی در این فیلم زنانی را به تصویر کشیده که هر یک قربانی سوء استفاده ی پدر، برادر یا همسر خود می شوند و تجاوز، سقط جنین و تنهایی را تجربه می کنند؛ در حالی که قوانین و هر آن چه که زندگی این زنان را به محاق برده، برایشان بی اعتبار می شود، حکم صادر می‌کنند و مجری قانونی که خود تدوین کرده اند، می شوند. مطلبی که می­خوانید نگرش میلانی است به آن چه سرنوشت زن معارض قانون را در جامعه­ای واپس گرا تهدید می کند:

ادامهٔ نوشته »

شهرنوش پارسی‌پور/رادیو زمانه:

خدا را شاکر بودم که پسرم سالم مانده است. هنگامی که از محل شیشه شکسته پنجره عقب ماشین بیرون می‌آمدم روسری‌ام از سرم افتاده بود. علت این مسئله این بود که شیشه شکسته گوشم را پاره کرده بود.

حالا من دارم از داخل شیشه شکسته بیرون می‌آیم و سربازی که پشت فرمان ماشین دژبان بوده مثل کرم روی زمین می‌لغزد و ناله می‌کند. همانند پیرزنان لچک به سر خدا را به کمک می‌طلبد و هی می‌گوید: بدبخت شدم، بیچاره شدم علیل شدم، ذلیل شدم. اما من دارم از شیشه بیرون می‌آیم و دژبان دیگری با لحن تحکم‌آمیز می‌گوید: خواهر حجابت را سرکن.

نمی‌دانم حجابم کجاست. متوجه هستم که دژبان دارد لذت می‌برد که می‌تواند به یک زن فرمان بدهد. برای صدمین بار متوجه می‌شوم که حجاب اجباری یعنی زنیکه! من از تو مهم‌ترم و تو را دست و پا بسته و اسیر می‌خواهم، تا هر بلایی دلم می‌خواهد به سرت بیاورم.

افسر راهنمایی از راه می‌رسد. کروکی می‌کشد. راننده همچنان همانند پیرزنان دارد زار می‌زند. در کمال حیرت افسر اعلام می‌دارد تقصیر من است. ناگهان قال و مقال و عجز و لابه راننده دژبان به پایان می‌رسد. مردک دوباره قدش راست می‌شود. ماشین من که درب و داغان شده در کنار جاده افتاده است. 

همه به همان سرعتی که آمده‌اند می‌روند. راننده می‌ماند، من و پسرم. منتظر جراثقال هستیم تا ماشین را به پارکینگ ببرد. به راننده می‌گویم: ببین آقا بیا و مرد باش و بپذیر که تقصیر تو بوده است. او با لحن بی‌ادبانه‌ای می‌گوید: بنشین سر جات!

خشم وجود مرا پر کرده است. ما سه نفری به کلانتری می‌رویم. برادرم شهریار نیز آمده است. در کلانتری معلوم می‌شود که من بازداشت هستم مگر آنکه سند خانه‌ای را بیاورم و گرو بگذارم. حالا دیگر خشم من به جایی رسیده است که تمام تنم می‌لرزد. 

یک بار دیگر به سرباز می‌گویم که بپذیرد تقصیرکار است. مرد آن‌قدر وقیح شده که به راستی به من توهین می‌کند و آن وقت من همانند زنان عجزه می‌گویم: از صمیم قلب دعا می‌کنم بمیری و مادرت به عزایت بنشیند.

این هم رشد و ترقی در جمهوری اسلامی. کسی که با سوگند خوردن و نفرین کردن همیشه مخالف بوده حالا خودش نفرین می‌کند. در این سال‌ها هرگاه دلم برای وطن تنگ می‌شود به یاد یکی از این خاطرات می‌افتم و دلتنگی‌ام به سرعت کاهش می‌یابد.

  ادامهٔ نوشته »

سوزان دیزل / ترجمه : آزاده دواچی/

مدرسه فمینیستی: دراین نوشته برآن هستم تا مقاله ی چالش فرهنگی » غربی شدن ، احترام به فرهنگها و فمنیستهای جهان سوم » اوما نرایان رابررسی کنم . به خصوص بر شیوه هایی تاکید دارم که مقاله ی نرایان ازطریق آن به مقایسه ی تعاریف هویت توسط دیدگاه فمنیستهای جهان سوم در نسب شناسی فمنیسم و در بازمانده های مستعمراتی و دموکراسی های آینده پرداخته است . نرایان ،تجربیات فرهنگی خودش را به عنوان مبنایی برای هویت فمنیستی خودش و همینطور هویتش به عنوان یک زن هندی به کار برده است . سپس نرایان این تعریف از هویت را به کار برده تا به حضور ش به عنوان فمنیست جهان سوم که حضوری منحصر به فرد و جدا از فمنیستهای غربی است ، کمک کند.

اساسا فمینستِ جهان سوم در تجارب شخصی بر حقیقت تئوری هویت که پائولا ام ال مویا در مقاله اش تحت عنوان » پست مدرن ، رئالیسم و سیاست هویتی : چری مرگانا و فمنیسم چیکانا » بیان کرده بود تاکید می کند. مویا توضیح می دهد که چگونه مورگانا هویت را به عنوان نوعی رابطه ی اساسی در واقعیت ها و تولیدات اجتماعی که حقیقی هستند دریافته است ، حقایقی که مکانهای اجتماعی را می شناسند » ( نسب شناسی 127). در مفهوم آفرینی هویت این فرض اشتباه که ما یا کاملا خودهای نابی هستیم و یا خودهای متحد بی ثبات و یا هویت های جدا جدا هستیم مورد بررسی قرار می گیرد و این مسئله باعث می شود تا بتوانیم بیان کنیم که چه طور حقایق اجتماعی در زندگی شخصی ما عمل می کنند ، بدون اینکه فردیت ها را به آن دسته از نمایانگرهای اجتماعی کاهش دهیم ( نسب شناسی فمنیسم 136). بنابراین هویت نرایان به عنوان یک زن و یک هندی هر دو مفاهیم ثابتی هستند که با حقیقت خودِ سیاسی فمنیستی اش انکار نمی شوند ،حقیقتی که در طول دوره زندگی اش آن را کشف کرده است که خودش، همه ی آن چیزهاست .

ادامهٔ نوشته »

تقدیم به هموطنان و سبز اندیشان کشورم

برای دیدن عکس ها در اندازه بزرگتر روی آنها کلیک کنید